1403/11/9 06:21
برگرفته از کتاب 4 جلدی عدالت ترمیمی - جلد اول - عدالت ترمیمی و نقدهای وارد بر آن - نویسنده دکتر حسام رحیمی 1401
عدالت ترمیمی از مباحث مطرح در حقوق جزا بوده و به معنای فرایندی است برای درگیر نمودنِ کسانیکه دارای سهمی در یک جرم خاص هستند تا به طریق جمعی نسبت به تعیین و توجه به صدمات، زیانها، نیازها، تعهدات جهت التیام، بهبود بخشیدن و راست گردانیدن امور به اندازهای که امکانپذیر است اقدام نمایند.
عدالت ترمیمی الگویی نوظهور و در عینحال کهن و ریشهدار از عدالت کیفری است که از دهههای ۷۰ و ۸۰ قرن بیستم میلادی تجدید یافته است از نظر اندیشمندان علل گرایش به عدالت ترمیمی در دهههای اخیر ناتوانی سیستم عدالت کیفری در دو طیف سزادهی و اصلاح و تربیت آن، از کنترل بزهکاری است که با افزایش ناگهانی و تاسفبار نرخ جرم، پرسشهای اساسی درباره حدود تواناییهای عدالت کیفری سنتی و دولتها در کنترل بزهکاری مطرح شد و از طرف دیگر مقامهای دولتی درک کردهاند که کنترل جرم از دو جهت عمده و متمایز فراتر از توان دولت است:
۱: توانایی نهادهای دولتی عدالت کیفری به شدت محدود است؛
۲: ساز و کارهای مهار کنندهای وجود دارند که خارج از محدودههای دولتی فعالیت داشته و تا اندازهای مستقل از سیاستهای دولت هستند.
این چالشها منجر به ایجاد و توسعه روشهای جایگزین و باز تعریف سهم دولت در عدالت کیفری شد که به اعتقاد منتقدین؛ عدالت کیفری سزادهی، هم بزهدیده و هم بزهکار و هم جامعه را به نفع اقتدار عمومی از طریق قوانین کیفری فراموش نموده یا حداقل نقشی در خور و شایسته به آنها نداده است.
ارجاع مردم به نظام رسمی قضایی برای قطع دعوا و فصل خصومت ندارد. به عکس، مضامین وحیانی بر اصلاح ذات البین، اصلاح و تأدیب، استثنابودنِ ارعاب و تغلیظ کیفر، درء حد، تشدید شرائط اثبات جرایم مستوجب عقاب شدید، بزه پوشی و به طور کلّی راهبردها و تأسیسات ارفاقی تأکید فراوان دارد. در سیاست جنایی قرآن کریم، اصل انحصاریت مرجع پاسخ دهی کیفری به بزه و به عکس، تعمیم پذیری پاسخهای غیرکیفری، جبرانی و مدنی در سیاست جنایی مشارکتی مورد تأکید همه جانبه است، ولی در عین حال، سزادهی به مثابه خصیصه عقلانی واکنشها و یکی از اهداف مربوط به فلسفه مجازاتها فروکاسته نیست.
در واقع، مدل دینی ترمیم و عدالت ترمیمی قبل از عدالت کیفری رسمی قضایی مورد تأکید است؛ اگرچه نباید مغفول داشت که الگوی اسلامی سیاست جنایی نافی عدالت کیفری و قضایی رسمی نیست. نتیجه می گیریم که خصیصه حقوق اسلامی ـ با محوریت منطق حاکم بر سیاست جنایی قرآن کریم ـ عدالت کیفری صِرف، یا عدالت ترمیمی عام و بلامنازع نیست، بلکه در راهبردی چندوجهی حاوی گزارههای ترکیبی ترمیم محور و کیفرمحور رخ عیان می کند.
از دیگر سو، گفتمانهای عدالت کیفری در سیر تحول جهانی نظامهای سیاست جنایی، توجه خود را از جنبههای تنبیهی و اصلاحی به سوی جنبه ترمیمیِ ضمانت اجراهای جزایی منعطف کرده اند و از رهگذر ترمیم خسارتهای بزه دیده و درگیرکردن بزهکار در فرایند ترمیمی، در پی آنند که مجرم را با پیامدهای وخیم جرمش آشنا کنند و بدین وسیله موجبات بازیکپارچگی او با هنجارهای اجتماعی را فراهم سازند. بدین سان، علاوه بر جبران خسارت بزه دیده، تنبیه و اصلاح و درمان نیز ممکن می گردد.
همپای مزایا، خوانش و گفتمان اروپایی عدالت ترمیمی با چالشهای نظری و کاربردی فراوانی مواجه است که ادامه چیرگی این نظریه عدالت کیفری بر منطق نظامهای معاصر سیاست جنایی را با تردید مواجه کرده است؛ کاستیهایی از جمله: فقدان چهارچوبی معین برای برنامههای ترمیمیِ جایگزین فرایندهای کیفری رسمی، استفاده از بزه دیدگان برای خارج کردن بزهکاران از گردونه نظام کیفررسانی زندان محور و پرهزینه از جهت صرف وقت و هزینه مشاوره برای جرایم کم اهمیت، فقدان بازدارندگی برنامههای ترمیمی در جرایم خطیر، ورود به حریم خصوصی مجرمان و بیتوجهی به مسائل اصلی بزهکاری و پرداختن به جرایم خفیف و کمتر خطرزا.
سیاست جنایی قرآن کریم، اما عاری از ایرادهای وارد به مدل غربی عدالت ترمیمی است؛ چه، اولاً) به اذعان بسیاری از پیشکسوتهای عدالت ترمیمی اروپایی، یکی از مبانی طرح حمایت از بزه دیدگان - که عدالت ترمیمی منادی آن است - مبنای ایدئولوژیک و فلسفی آن است و گفتمان غربی، این مبنا را آیینهای سازش در تعالیم الهی ملل شرقی برگرفته است. اصولاً این امر در نظامهای حقوقی مبتنی بر مذهب صادق است، زیرا حمایت از مظلوم و دفاع از بزه دیده موجب خشنودی پروردگار می شود.
جلوههای عدالت ترمیمی در مجازاتهای فقهی، قواعد فقهی و تأسیسهای فقه جزایی، ظرفیت قرار گرفتن در جایگاه محور منابعی را خواهد داشت که «مدل اسلامی/ ایرانیِ عدالت ترمیمی» از این سرچشمهها قابل استخراج و تئوریزه شدن است؛ امری که نیازمند توسعه این تحقیق از رهگذر تألیف پژوهشهای بعدی است.
مقایسه عدالت ترمیمی و عدالت کیفری از جهت نگرشها:
عدالت کیفری:
- جرم، تجاوز و تعدی به قانون و دولت است؛
- تعدی و تجاوز موجب مجرمیّت است؛
- عدالت مستلزم آنست که دولت سرزنش (مجرمیت) را تعیین نموده و مجازات را اعمال کند؛
- تمرکز اصلی: بزهکاران آنچه را که استحقاق دارند مجازات دریافت کنند.
عدالت ترمیمی:
- جرم، تعدی و تجاوز به افراد و روابط است؛
- تعدی و تجاوز موجب تعهداتی است؛
- عدالت، بزهدیدگان و بزهکاران و اعضای جامعه محلی را درگیر تلاش برای اصلاح امور میکند؛
- تمرکز اصلی: نیازهای بزهدیدگان و مسئولیتهای بزهکاران جهت جبران زیان وارده.
عدالت ترمیمی رویکرد جامعی نسبت به منافع بزه دیده، بزهکار و جامعه است، این رویکرد جدید از عدالت کیفری تحت وصف و نام واحدی توصیف نمیشود و اطلاق یک عنوان برای تسمیه این جنبش نمیتواند مفاهیم و محدودهها و افقهای آن را به خوبی توصیف نماید اصطلاحات متعددی در سرتاسر جهان برای تبیین این رویکرد بهکار میرود نظیر: عدالت محلی، عدالت غیررسمی، عدالت سبز، عدالت عقلانی، عدالت التیامدهنده، عدالت انسانی و مردمی، عدالت پویا و غیره ولی شایعترین عنوان همان عدالت ترمیمی است