1403/8/30 05:03
همانطور که بسیاری از مردم می دانند، وقف یکی از سنت های اسلامی و جزو برترین ثواب ها و فضیلت هایی می باشد که در فقه اسلامی تعریف شده است. همچنین می توان آن را یکی از زیر ساخت های اقتصادی جهان اسلام دانست که واقف از راه نیکوکاری و کمک به هم نوعان اموالی را که خود صاحب آن است در اختیار امور خیریه و عامالمنفعه قرار می دهد.
وقف در لغت به معنای به معنای ایستادن، ساکن بودن حبس کردن و در معنای فقهی حبس ما یملک و جلوگیری از نقل و انتقال آن به دیگری چه از طریق خرید و فروش و چه از طریق بخشش است.
در قانون و طبق ماده 55 قانون مدنی، وقف آن است که عین مال، حبس و منافع آن تسبیل شود. مقصود از حبس عین، جدا ساختن ملک (فک ملک) از دارایی مالک و مصون داشتن آن از نقل و انتقال است. همچنین تسبیل به این مفهوم است که مالی در راه خدا و یا در راهی که مورد نظر واقف بوده قرار بگیرد. در واقع می توان معنی این ماده از قانون را اینگونه ساده تر کرد. وقف نگه داشتن اصل ملک و جاری ساختن منفعت آن در راه خیر است.
ارکان وقف
این عقد مانند هر عقد دیگری که بین طرفین ایجاد شده، از ارکانی تشکیل می شود که طرفین آن، واقف و موقوف علیه هستند. در شرع و قانون، هر یک از این ارکان باید واجد شرایط شرعی و قانونی خاص خود باشند تا وقف به صورت صحیح تحقق یابد. به زبان دیگر شرایطی که برای هر یک از این سه رکن ذکر میشود، شرایط صحت وقف است. در ادامه به توضیح سه رکن اصلی می پردازیم.
1_ واقف
2_موقوف علیه
3_عین موقوفه
واقف یعنی شخصی که مالش را در راستای استفاده خیر وقف کند. واقف باید دارای اهلیت قانونی و شرعی برای بستن قرارداد بوده که این اهلیت به معنای این است که واقف بالغ، عاقل و مختار بوده و حق تصرف در مال خود را داشته باشد. بنابراین سفیه و یا ورشکسته که از تصرف در مال خود منع شده، نمیتواند اموال خود را وقف کند اما مسلمان بودنِ واقف شرط نیست، بنابراین انجام این عقد توسط کافر نیز صحیح است. همچنین در ماده 57 قانون مدنی ذکر شده که واقف باید مالک مال وقفی باشد. بنابراین شرط درستی وقف این است که شخص واقف باید مالکِ ملک موقوفی بوده و از نظر حقوقی نیز صلاحیت مالکیت را داشته باشد یعنی عقل، بلوغ، قصد و رضایت.
دومین رکن از ارکان عقد وقف، موقوف علیهم است. موقوف علیه یعنی کسی یا کسانی که مال به نفع آنها وقف شده و حق استفاده از مال موقوفه را دارند. به تبع اینکه موقوف علیه شخص خاصی بوده یا اداره اوقاف است، وقف به دو دسته عام و خاص تقسیم می شود و در هر دو صورت موقوف علیهم باید سه ویژگی داشته باشند:
1_ موقوف علیه وجود داشته باشد:
یعنی وقف به نفع کسی که وجود ندارد صحیح نیست مثلا کسی که در حین عقد وقف فوت کرده است. اما به نفع معدومی که بعدا به وجود می آید، جایز است برای مثال وقف به نفع جنین صحیح می باشد به شرطی که زنده متولد شود.
2- موقوف علیهم باید معین باشند:
یعنی در این عقد باید مشخص شود که وقف برای چه کسی است. مشخصات، اسم و صفت آن ها باید قید گردد به گونه ای که تعیین کردن آنها به سادگی امکان پذیر باشد. مثلا در وقفِ مسجد باید مشخص شود که منظور کدام مسجد و در کدام محله است در غیر این صورت عقد باطل خواهد بود.
3- موقوف علیهم باید اهلیت تملک داشته باشند:
یعنی کسی که مال برای او وقف می شود، باید از نظر عقلی و قانونی بتواند مالک منافع عین موقوفه شود که این موضوع همان مسائل مربوط با اهلیت است.
عین موقوفه یعنی مالی که توسط واقف، وقف می شود. برای آنکه این عقد به درستی انجام شود، وجود چند شرط در عین موقوفه لازم است که به اختصار این شرایط را توضیح خواهیم داد.
حبس عین: حبس عین به این معناست که واقف حق هیچگونه فروش و نقل و انتقال حقوقی در مال موقوفی و یا هرگونه تصرفی که منافی با وقف باشد را ندارد.
تسبیل منفعت: واقف باید با نیت تقرب الهی و فی سبیل الله مالی را وقف کند.
قابلیت عین بقا: طبق ماده 58 قانون مدنی این شرط به این معناست که مال مورد موقوفه چه منقول باشد چه غیرمنقول، باید دارای بقای ابدی باشد تا بتوان از منافع آن در دراز مدت استفاده کرد. برای مثال وقف میوه جایز نیست ولی خود درخت یا باغ قابلیت آن را دارد. قبض عین و قابل تحویل بودن مال موقوفی: با استناد به حکم شرع از جمله شرایط صحت عقد، قبض و اقباض (تحویل و تسلیم) مال مورد وقف است. این مال باید در اختیار موقوف علیه یا موقوف علیهم گذاشته شود به این دلیل که عقد وقف جزو عقود تشریفاتی محسوب شده و برای تحقق آن، مال باید به قبض و تسلط فرد مورد نظر برسد. بنابر این وقفِ حیوان فراری که امکان تحویل آن وجود ندارد صحیح نیست. طبق ماده 59 قانون مدنی، اگر واقف، عین موقوفه را به تصرف درنیاورد، وقف محقق نمیشود و هر وقت به قبض داد، این عقد تحقق پیدا میکند.
روئیت: مال موقوفه باید قابل رؤیت و عینی بوده و ملک وقف کننده باشد. به این صورت که منافع یا دیون نمی توانند مورد وقف قرار بگیرند. برای مثال مستاجری که منافع ملکی را از موجر اجاره کرده است، حق وقف آن را ندارد.
موقوفه باید دارای منفعت حلال بوده و استفاده از مکان وقفی برای اموری مثل فروش شراب یا فرقه های ضاله باطل است.
از دیگر شروط این است که منفعت مالی که متعلق به غیر باشد، مانع از تصرف است. بنابراین واقف نمیتواند ملکی را که رهن داده، وقف کند زیرا منافع متعلق به مرهون است.
وقف به چند اعتبار اتفاق می افتد؟
به اعتبار زمان
به اعتبار منفعت
به اعتبار موقوف علیه یا موقوف علیهم
وقف به اعتبار زمان
این نوع وقف به دو دسته تقسیم می شود. اولی وقف منقطع که در آن واقف مالی را در زمان خاصی به افرادی خاصی وقف می کند. مثل وقف زمین به اولاد. دوم وقف موبد یا همیشگی که در مقابل وقف منقطع قرار دارد و مدت زمان در آن مطرح نیست مثل وقف مسجد برای عموم مردم.
به اعتبار منفعت
اگر هدف واقف، تحصیل درآمد باشد تا آن درآمد در خصوص معینی هزینه شود، آن را وقفِ منفعت نامند، مانند وقف ملک برای اداره مسجد و مدرسه. علاوه بر آن نوع دیگری به نام وقفِ انتفاع وجود دارد به این صورت که اگر نظر واقف، تحصیل درآمد مادی نباشد، آنرا وقف انتفاع گویند مانند احداث مسجد در زمین ملکی خود. در وقفِ انتفاع موضوع درآمد زایی و خرج آن در راه خیر مطرح نیست بلکه مردم صرفا می توانند از ملک موقوفی استفاده کنند.
وقف به اعتبار موقوف علیهم
از مشهورترین تقسیم بندی، تقسیم به وقفِ عام و وقفِ خاص است که اکثریت مردم با این دو مفهوم تا حدی آشنایی دارند. در این قسمت به صورت کامل و دقیق این دو مفهوم را مورد بررسی قرار می دهیم.
وقف عام: در وقفِ عام، استفادهکنندگان از آن مال موقوفه، شخص یا گروه خاصی نیستند بلکه وقف برای مصلحت عموم است بنابر این کسانی که این عقد به نفع آن ها صورت می گیرد بسیار زیادند و تنها به افراد خاصی محدود نمی شود مانند مساجد و بیمارستانها. اگر واقف، متولی و ناظری را برای اداره امور موقوفه، مشخص نکرده باشد، اداره اوقاف می تواند این موضوع را حل کرده و به عنوان متولی، نظارت را بر عهده بگیرد.