1403/8/30 05:03
بیع عنوان عقد معینی است که در زبان فارسی به آن خرید و فروش می گویند.بیع واژه ای عربی و انتخاب آن در قانون مدنی ایران متاثر از کتب فقهی بوده است.
شاید بتوان گفت اصلی ترین و مهم ترین عقد در کلیه سیستم های حقوقی همین عقد بیع است چرا که متداول ترین حالتی است که فردی کالایی را با پول یا مال کلی (مال کلی واژه ای حقوقی است که تعریف نسبتا پیچیده ای درد ولی مهم ترین مصداق آن سکه طلا است) مبادله می نماید.به همین جهت است که سیستم های حقوقی در مقام بیان قواعد عمومی قراردادها از واژه های بیع یا خرید یا فروش یا بایع یا مشتری یا خریدار یا فروشنده یا مبیع یا ثمن استفاده می نماید.
در صورت تمایل به مبادله یک مال معین با مال معین دیگر این عمل معاوضه نام دارد و عقدی هر چند شبیه ولی متفاوت با بیع و خرید و فروش است.
تفاوت بین بیع و معاوضه فقط در قصد طرفین معامله است.بدین معنی که در عقد بیع طرفین قصد ایجاد عقد بیع را دارند و در عقد معاوضه قصد معاوضه، عقد مخصوص دیگری را دارند.
قانونگذار در ماده 464 قانون مدنی می گوید: معاوضه عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی می دهد به عوض مالی که از طرف دیگر میگیرد بدون ملاحظه اینکه یکی از عوضین مبیع و دیگری ثمن باشد.منظور آن است که در عقد معاوضه، باید قصد انعقاد معاوضه را داشته باشند نه قصد انعقاد بیع.امروزه چنانچه یکی از دو مورد معامله پول باشد،آن پول ثمن و آن معامله بیع تلقی میگردد نه معاوضه مگر اینکه متعاملین تصریح بر معامله دیگری نمایند یا قرائن، بر خلاف ان موجود باشد.
عقد بیع مطابق تعریف ماده 338 قانون مدنی ،عقدی تملیکی و معوض است.در صورتی که مبیع عین معین یا در حکم عین معین باشد، به محض عقد، به مشتری منتقل می شود وحتی اگر تسلیم او نشده باشد و یا ثمن را بایع قبض نکرده باشد.در صورتی که مبیع کلی باشد، بیع عقدی عهدی است یعنی بوسیله ان بایع تعهد می نماید مبیع را به مشتری تملیک نماید و عمل تملیک بوسیله قبض بعمل می اید.عقد بیع برای اینکه صحیح واقع شود باید دارای شرایط اساسی صحت معاملات باشد.عقد بیع واقع می شود به توافق قصد و رضای طرفین به انعقاد بیع، به شرط مقرون بودن به چیزی که دلالت برآن کند. ماده346: عقد بیع باید مقرون به رضای طرفین باشد و عقد مکره نافذ نیست.طبق ماده 339 قانون مدنی: پس از توافق بایع و مشتری در مبیع و قیمت آن، عقد بیع به ایجاب و قبول واقع می شود.طبق ماده 340: الفاظ و عبارات باید صریح در معنای بیع باشند تا معلوم باشد طرفین قصد انجام معامله دیگری را ننموده اند.
معاطات: ماده 339 میگوید بیع ممکن است به داد وستد نیز واقع گردد.داد و ستد به خودی خود، ظاهر در معاوضه است و نمی تواند کاشف از اراده بیع باشد مگر اینکه از اوضاع و احوال یا وضعیت معامله بتوان تشخیص داد.
بیع ممکن است مطلق باشد یا مشروط و نیز ممکن است که برای تسلیم تمام یا قسمتی از مبیع یا برای تادیه تمام یا قسمتی از ثمن اجلی قرار داده شود.
بیع فضولی: ماده 352 قانون مدنی در مورد بیع فضولی میگوید: بیع فضولی نافذ نیست مگر بعد از اجازه مالک.بیع فضولی را قانون مدنی صراحتاً اجازه داده است.
در طرفین معامله: ماده 345 قانون مدنی:هر یک از بایع و مشتری باید علاوه بر اهلیت قانونی برای معامله، اهلیت برای تصرف در مبیع یا ثمن را نیز داشته باشد.
اهلیت قانونی برای معامله:طرفین هر معامله باید دارای اهلیت قانونی یعنی عاقل، بالغ و رشید باشند.منظور ازاهلیت تصرف در مبیع آن است که بایع بتواند مبیع را انتقال دهد و از تصرف در آن ممنوع نباشد.مالی میتواند مورد معامله قرار گیرد که مطلق باشد یعنی متعلق حق غیر قرار نگرفته نباشد.
در مبیع: مالی که می تواند مبیع قرار گیرد:عین معین:منظور از عین معین یا خارجی، مالی است که در خارج درحین عقد موجود باشدو بتوان به آن اشاره کرد.
کلی: مفهومی است که بر افراد عدیده صدق می نماید و آن افراد در خارج موجود باشند.
ماده 350 قانون مدنی می گوید: مبیع ممکن است مفروز باشد یا مشاع یا مقدار معین از شی متساوی الاجزا وهمچنین ممکن است کلی فی الذمه باشد.
شرایط ثمن: هر مال یا عملی که منفعت عقلایی مشروع داشته باشد می توان ثمن قرار داد.مطابق ماده 338، بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم. بنابراین ثمن میتواند هر مال یا عملی که منفعت عقلایی مشروع داشته باشد، ثمن قرار گیرد. بنابراین علاوه بر عین خارجی و کلی، منفعت، عمل و حق قابل نقل و انتقال می تواند ثمن قرار گیرد.
شرایط مبیع: ماده348، بیع چیزی که خرید و فروش آن قانونا ممنوع است یا چیزی که مالیت یا منفعت عقلایی مشروع ندارد یا چیزی که بایع قدرت بر تسلیم ان ندارد باطل است مگر اینکه مشتری خود قادر بر تسلم باشد.